فرسایش طبقه متوسط تحصیلکرده در ایران؛ از داروساز بیکار تا بحران خاموش امنیت اجتماعی

به گزارش اطلاع با ما ، فرسایش طبقه متوسط تحصیلکرده: ماجرای داروساز بیکارِ عامل قتل در باغ فیض، تنها یک حادثه جنایی نیست؛ بلکه نمادی از فرسایش طبقه متوسط تحصیلکرده در ایران است. طبقهای که زمانی موتور توسعه کشور بود، امروز زیر فشار بیکاری، تورم و ناامیدی اجتماعی در حال فروپاشی است. طبق آمار رسمی، بیش از ۸۰۰ هزار فارغالتحصیل دانشگاهی بیکارند؛ بحرانی که اگر مدیریت نشود، آینده سرمایه انسانی ایران را تهدید میکند.
سقوط آرام طبقهای که ستون توسعه بود
در سالهای اخیر، فرسایش طبقه متوسط تحصیلکرده به یکی از چالشهای پنهان جامعه ایران تبدیل شده است. این طبقه که روزی موتور محرک توسعه، نوآوری و ثبات اجتماعی محسوب میشد، امروز درگیر بحرانهای معیشتی، بیکاری و ناامیدی است. ماجرای داروساز بیکاری که در حادثهای تلخ در باغ فیض تهران نقش داشت، تنها نوک کوه یخ است؛ نشانهای از فشار روانی و اقتصادی گستردهای که بر دوش نیروهای متخصص کشور سنگینی میکند.
آمارهای نگرانکننده از بیکاری تحصیلکردگان
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در فروردین ۱۴۰۴، حدود ۸۰۰ هزار نفر از فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکارند؛ یعنی نزدیک به ۴۰ درصد از کل بیکاران کشور دارای مدرک دانشگاهی هستند.
بهعبارت دیگر، از هر ۱۰ بیکار، ۴ نفر تحصیلات عالی دارند. این آمار نهتنها از بحران بازار کار خبر میدهد، بلکه نشان میدهد مدرک دانشگاهی دیگر تضمینی برای اشتغال نیست.
در کنار آن، تنها ۱۷ درصد از جمعیت کشور به شکل منظم شاغلاند و حدود ۶۰ درصد جمعیت بالای ۱۵ سال در گروه غیرفعال اقتصادی قرار دارند؛ عددی که زنگ خطر بزرگی برای آینده تولید و رشد اقتصادی کشور است.
شکاف عمیق میان آموزش و اشتغال
نظام آموزشی ایران هنوز بر پایه کمیت بنا شده است؛ تولید انبوه فارغالتحصیل بدون تناسب با نیاز بازار کار.
در نتیجه، بسیاری از تحصیلکردگان مجبور به اشتغال در مشاغل موقت، غیرمرتبط یا با درآمد پایین هستند.
این شکاف آموزشی–اقتصادی، ریشه اصلی فرسایش طبقه متوسط تحصیلکرده است.
فارغالتحصیلان زیادی با احساس بیارزشی، ناتوانی در تأمین معیشت و نبود چشمانداز شغلی روبهرو میشوند.
هزینههای پنهان بیکاری؛ از افسردگی تا خشونت
بیکاری در میان قشر تحصیلکرده فقط یک شاخص اقتصادی نیست؛ بلکه پدیدهای اجتماعی و روانی است.
مطابق گزارش سازمان جهانی کار (ILO)، بیکاری بلندمدت احتمال بروز افسردگی، اضطراب و پرخاشگری را چند برابر میکند. این بحران روانی در سطح جامعه به شکل افزایش خشونت، مهاجرت نخبگان و کاهش اعتماد عمومی خود را نشان میدهد.
ماجرای مرد داروساز، اگرچه یک رویداد فردی بود، اما ریشه در همین احساس بیعدالتی و بیافقی دارد. وقتی فردی با سالها تحصیل و تخصص از چرخه کار حذف میشود، فروپاشی روانی تنها زمان میخواهد، نه انگیزه.
تورم و بیکاری؛ مثلث خطر برای امنیت اجتماعی
در کنار بحران اشتغال، تورم مزمن و نابرابری درآمدی نیز فشار مضاعفی بر طبقات متوسط وارد کرده است.
بررسی پژوهشهای دانشگاهی نشان میدهد که افزایش تورم و بیکاری رابطه مستقیمی با رشد جرائم مالی و خشونتآمیز دارد.
به گفته کارشناسان، هرچه فاصله طبقاتی بیشتر شود، احساس محرومیت نسبی و خشم اجتماعی نیز افزایش مییابد.
این وضعیت، امنیت اجتماعی را تهدید میکند و فرسایش سرمایه اجتماعی را سرعت میبخشد.
سرمایه انسانی در خطر؛ آخرین هشدار
طبقه متوسط تحصیلکرده، ستون فقرات توسعه در هر جامعهای است. وقتی این طبقه دچار فرسایش شود، کشور نهتنها از نظر اقتصادی بلکه از نظر فرهنگی و امنیتی نیز آسیب میبیند.
احیای امید، بازنگری در نظام آموزشی و ایجاد مسیرهای واقعی اشتغال برای متخصصان، تنها راه جلوگیری از سقوط نهایی است.
فرسایش طبقه متوسط تحصیلکرده، بحرانی خاموش اما عمیق است؛ بحرانی که اگر امروز دیده نشود، فردا با هزینهای بسیار سنگینتر بازخواهد گشت.
اگر بیکاری، تورم و نبود فرصتهای برابر ادامه یابد، فرسایش طبقه متوسط تحصیلکرده نهتنها توسعه اقتصادی را متوقف میکند، بلکه زمینه ناآرامیهای اجتماعی را فراهم میآورد. این طبقه همان نیرویی است که باید محور بازسازی امید ملی باشد، نه قربانی بحرانها.
این گزارش بر پایه بررسیهای تحریریه اطلاع باما و مرور دادههای منتشرشده در رسانههای کشور تنظیم شده است.
برچسب ها :داروساز ، فرسایش طبقه متوسط تحصیلکرده
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0