کد خبر : 186363
تاریخ انتشار : جمعه 24 اسفند 1403 - 14:50

چالش‌های روابط فراآتلانتیکی در دوران ترامپ؛ توصیه‌هایی به ایران

چالش‌های روابط فراآتلانتیکی در دوران ترامپ؛ توصیه‌هایی به ایران
با آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری «دونالد ترامپ» در سال ۲۰۲۵، فضای سیاسی و استراتژیکی بین‌المللی شاهد تغییرات بنیادینی شده است.

به گزارش اطلاع با ما  چالش‌های روابط فراآتلانتیکی-عابد اکبری، کارشناس مسائل اروپا: با آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری «دونالد ترامپ» در سال ۲۰۲۵، فضای سیاسی و استراتژیکی بین‌المللی شاهد تغییرات بنیادینی شده است.

چالش‌های روابط فراآتلانتیکی

این تغییرات ناشی از رویکردهای متفاوت قدرت‌های اروپایی همچون فرانسه، بریتانیا و آلمان در مواجهه با سیاست‌های ترامپ به‌ویژه در زمینه‌های فراآتلانتیکی، امنیت دسته‌جمعی و نظام بین‌الملل است.

دولت ترامپ با رویکرد «اول آمریکا»، اقداماتی در حوزه‌های اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک اجرا نموده که واکنش منفی و نگرانی‌های جدی از سوی کشورهای اروپایی را برانگیخته است.

این گزارش به بررسی دیدگاه متفاوت هریک از این کشورها نسبت به سیاست‌های ترامپ از آغاز دوره ریاست‌جمهوری دوم او می‌پردازد و در پایان توصیه‌های عملی به ایران برای درک دقیق نگاه کشورهای اروپایی به پدیده ترامپ-۲ دارد.

دیدگاه بریتانیا درباره سیاست‌های ترامپ

▫️بریتانیا، به‌عنوان یک قدرت کلیدی در صحنه فراآتلانتیکی، همواره بر اهمیت حفظ رابطه ویژه با آمریکا تأکید داشته است.

در همین ماه‌های ابتدایی ریاست‌جمهوری ترامپ، بریتانیا به‌عنوان یک متحد سنتی آمریکا تلاش کرده است با حفظ منافع مشترک و درعین‌حال با انتقادهای نسبی از سیاست‌های یک‌جانبه، موقعیت خود را تثبیت کند.

با تغییر جهت سیاست خارجی آمریکا در زمینه‌هایی مانند امنیت دسته‌جمعی و حمایت از اوکراین، بریتانیا رویکرد توازن میان همکاری استراتژیک و حفظ استقلال در تصمیم‌گیری‌های خود را اتخاذ کرده است.

نگرانی بریتانیا از تعرفه فولاد تغییر جایگاه این کشور در سطح بین‌المللی در حوزه نظامی و فناوری است.

باوجوداین، این کشور فیلترهای متفاوتی را برای تعامل با سیاست‌های تعرفه‌ای و اقتصادی ترامپ اعمال می‌کند تا از بروز جنگ تجاری جدی جلوگیری کند و از نزدیک شدن به دام محاصره‌های اقتصادی آمریکایی رهایی یابد.

علاوه‌بر‌این، بریتانیا در زمینه فناوری و نوآوری به دنبال همکاری‌های جدید با دیگر کشورهای اروپایی و حتی سایر مناطق جهان است تا در مقابل تغییرات ناگهانی در سیاست‌های آمریکا واکنش نشان دهد.

به طور کلی، بریتانیا در کنار حفظ رابطه تاریخی با آمریکا، در صدد بازتعریف نقشش در چارچوب اتحادهای فراآتلانتیکی است تا بتواند از شکاف‌های ایجادشده بهره ببرد.

دیدگاه فرانسه نسبت به سیاست‌های ترامپ

فرانسه همواره به‌عنوان یک بازیگر مهم در صحنه بین‌المللی، بر لزوم حفظ نظم بین‌الملل تأکید داشته و نسبت به سیاست‌های تندروانه ترامپ نگرانی‌های عمیقی ابراز کرده است.

نگاهی دقیق به رویکردهای فرانسه نشان می‌دهد که این کشور در چند ماه اولیه ریاست‌جمهوری ترامپ، با استدلال‌های سیاسی و استراتژیکی، ازجمله در بحث اوکراین و دیدار ترامپ و زلنسکی، خط قرمزی در مقابل سیاست‌های یک‌جانبه آمریکا ترسیم کرده است.

فرانسه با تمرکز بر تقویت همکاری‌های نظامی-صنعتی در سطح اروپا و ایجاد بستری برای استقلال استراتژیک، به دنبال کاهش وابستگی به آمریکا برای تضمین امنیت جمعی است.

دیدگاه داخلی در فرانسه تأکید بر بازیابی جایگاه بین‌المللی و «بزرگی» ملی در قالب سیاست‌های بین‌المللی دارد که در مقابل رویکرد انزواطلبانه ترامپ قرار می‌گیرد.

در طول دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ، فرانسه به‌دنبال حفظ توافقات چندجانبه و جلوگیری از فروپاشی نهادهایی مانند ناتو بود و به‌نظر می‌رسد در‌حال‌حاضر نیز به جدال برای باقی ماندن بر چارچوب‌های چندجانبه ادامه خواهد داد.

این کشور تلاش می‌کند در زمینه مقابله با تحریم‌ها و تعرفه‌های اقتصادی اعمال‌شده توسط ترامپ، از اجماع اروپایی حمایت کند و از طریق دیپلماسی چندجانبه، مسیر کاهش تنش‌ها را هموار سازد.

دیدگاه آلمان نسبت به سیاست‌های ترامپ

▫️آلمان به‌عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا، نگرانی‌های جدی خود را از سیاست‌های انزواطلبانه ترامپ ابراز نموده و در نتیجه، به‌دنبال تقویت استقلال استراتژیک اروپا است.

با توجه‌به رویکرد انتقادآمیز و حتی توأم با تحقیر ترامپ نسبت به مشارکت‌های مالی اعضای ناتو، آلمان درصدد همکاری‌های عمیق‌تر در چارچوب اتحادیه اروپا و همچنین ایجاد ائتلاف‌های نظامی-صنعتی منطقه‌ای است.

باوجوداین، این فشارها که جنبه مهم اقتصادی هم دارند، به‌صورت واکنشی به‌شکل اختلافات داخلی و آشوب در این کشور نمود می‌یابد.

انتقاد آلمانی‌ها نسبت به رویکرد یک‌جانبه آمریکا در مدیریت امور بین‌الملل، آنها را بر آن داشته است تا به دنبال راهکارهایی برای تقویت امنیت جمعی و کاهش وابستگی به سیاست‌های خارجی آمریکا برآیند.

علاوه‌بر‌این، نگاه آلمان به همکاری‌های اقتصادی و تجاری در مقابل تحریم‌ها و تعرفه‌های ثانویه ترامپ، جنبش‌های اصلاحی در سیاست تجارت خارجی خود را برانگیخته است.

آلمان با تأکید بر منافع مشترک اروپایی و نیاز به تقویت نهادهایی همچون ناتو، سعی دارد تا از طریق راهبردهای چندجانبه به مدیریت تنش‌های بین‌المللی بپردازد.

در پایان دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، آلمان احتمالاً به سمت سیاست‌های انزواطلبانه‌تر حرکت کرده و با ایجاد اتحادهای منطقه‌ای جدید، نقش اساسی‌تری حتی از فرانسه هنجارگرا و ایده‌آلیست در تعیین سیاست‌های اروپایی ایفا خواهد کرد.

 

نگاه اروپایی نسبت به درس‌هایی از سیاست‌های دور نخست ترامپ

▫️دیدگاه‌های کشورهای اروپایی در مقابل سیاست‌های ترامپ تحلیلی چندوجهی و پیچیده و شامل شدت انتقادها به رویکرد «اول آمریکا» است.

بریتانیا به دلیل نقش تاریخی خود در ناتو و روابط نزدیک با آمریکا، نسبت به سیاست‌های ترامپ نگرانی‌هایی را از جمله احتمال ایجاد بحران‌های اقتصادی و بانکی در روابط فراآتلانتیکی ابراز کرد.

فرانسه همواره به دنبال تجدید حیات عظمت تاریخی خود در عرصه بین‌المللی است و سیاست‌های ترامپ که عمدتاً تمرکز بر منافع یکجانبه آمریکا دارند، این دیدگاه را تضعیف کرده‌اند.

در عرصه سیاست خارجی، فرانسه انتظار دارد که آمریکا نقش خودش را به‌عنوان شریک اصلی در حفظ امنیت اروپا ایفا کند و نقش میانجی فرانسه و اروپا را بپذیرد، چون عدم هماهنگی در این زمینه به نگرانی‌های عمیقی منجر شده است.

آلمان نیز به‌ویژه به‌دلیل وابستگی شدید اقتصادی و امنیتی خود به همکاری با آمریکا، از سیاست‌های ترامپ که منجر به افزایش تعرفه‌ها و فشار بر تولیدات صنعتی اروپایی می‌شود نگران است.

این کشورها با استفاده از تحلیل‌های دقیق از روند رویدادهای بین‌المللی، بررسی احتمال تغییر رویکردها و تجدید نظر در سیاست‌های داخلی، به دنبال تنظیم واکنش‌هایی هماهنگ در برابر سیاست‌های ترامپ هستند.

چالش‌های فراآتلانتیکی و امنیت دسته جمعی

▫️تنش‌های فراآتلانتیکیِ ناشی از اختلاف دیدگاه‌های اساسی در رویکردهای استراتژیک و اقتصادی بین آمریکا و اروپا، ساختار امنیتی اروپا را دچار تحول کرده است و کشورهای اروپایی به دنبال تقویت توان دفاعی خود و افزایش استقلال استراتژیک هستند.

باوجوداین، این روند نشان‌دهنده نیاز به بازنگری در نظام همکاری‌های امنیتی چندجانبه و تقویت نهادهایی مانند ناتو است تا در برابر تحولات سیاسی آتی، توانمندی لازم فراهم شود.

فرانسه به دنبال حفظ تعهدات بین‌المللی خود در قبال اوکراین، از طریق ایجاد پایگاه‌های نظامی و افزایش همکاری با دیگر کشورهای اروپایی، سعی کرده است تا اطمینان خاطر لازم برای زلنسکی را فراهم آورد.

بریتانیا همچنین تأکید کرده که حفظ حمایت از اوکراین، نه تنها برای امنیت اروپا بلکه برای جلوگیری از گسترش نفوذ روسیه حیاتی است.

آلمان نیز با تکیه بر رویکرد چندجانبه و تمایل به مدیریت منازعات از طریق دیپلماسی، در پی حفظ یک رویکرد متعادل نسبت به اوکراین و روسیه است.

همزمان، کشورهای اروپایی به دنبال یافتن راهکارهایی هستند که از طریق تقویت ابزارهای تخاصم مشترک با روسیه، از بروز تنش‌های بیشتر جلوگیری کنند.

▫️جنگ اوکراین باعث ایجاد نگرانی‌های اساسی بین اروپایی‌ها شد و نقش زلنسکی به‌عنوان رهبری مؤثر در برابر فشارهای روسی، بسیار مورد توجه بود.

اروپایی‌ها با‌توجه‌به موقعیت ژئوپولیتیکی اوکراین، با حمایت نظامی و اقتصادی قوی به حمله روسیه واکنش نشان دادند که این مهم، الگوی اصلی مقابله اروپا با تهدیدات روسیه در اکنون و آینده است.

روند صلح اوکراینِ ترامپ که اروپا را از میز مذاکرات حذف کرده و روسیه را در جدال بر سر مسئله حیثیتی خاک اروپا برتری داده است، در عرصه امنیت بین‌المللی، جنگ اوکراین را تبدیل به معضلی جدی کرده است که اشتیاق اروپا برای حفظ تعهدات امنیتی خود با آمریکا را به‌چالش می‌کشد.

نگرانی‌های موجود درباره احتمال کاهش حمایت‌های آمریکا از اوکراین در دوره دوم ترامپ، باعث شده تا اروپا به دنبال راهکارهای جایگزین برای حفظ ثبات و امنیت منطقه‌ای باشد.

اروپا به‌ویژه فرانسه، زلنسکی را در نقش نماینده منتخب اوکراین در برابر تهدیدات نظامی و تحولات سیاسی، در جایگاهی کلیدی در حفظ اتحاد فراآتلانتیکی و به‌عنوان یک فرمانده نظامی موفق می‌شناسد، به‌همین‌سبب در جریان برخورد ترامپ با او در اتاق بیضیِ کاخ سفید، وضوح و واقعیت شکاف‌های فراآتلانتیکی غیرقابل انکار بود.

همزمان با تحولاتی که در بالا اشاره شد، سیاست‌های تحمیل شده اقتصادی و نظامی توسط آمریکا در حال تغییر در الگوی پشتیبانی از اوکراین شده و کشورهای اروپایی را مجبور به بازنگری در استراتژی‌های خود نسبت به روسیه کرده است.

در‌این‌میان، فرانسه و بریتانیا به حفظ تعادل قوا و کاهش تنش‌های مستقیم بین اوکراین و روسیه اهتمام دارند.

آلمان به دلیل وابستگی‌های اقتصادی و سیاسی خود به روسیه و آمریکا، رویکرد محتاطانه‌تری دارد و سعی در ایجاد فضای مذاکره بین دو طرف کرده و به گفت‌وگوهای چندجانبه و استفاده از سازوکارهای دیپلماسی برای کاهش تنش‌ها تشویق می‌کند.

تنش‌های استراتژیک، واگرایی و آینده نظام جهانی

▫️سیاست‌های ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری زمینه تغییرات بنیادی در نظام بین‌المللی را فراهم نمودند و در دوره دوم نیز انتظار می‌رود که این روند با شدت بیشتری ادامه یابد.

سیاست «اول آمریکا» با ایجاد شکاف‌های جدید در روابط میان قدرت‌های جهانی، نگرانی‌هایی پیرامون ثبات نظام بین‌المللی ایجاد کرد.

تحریم‌ها و تعرفه‌های تجاری، همراه با رویکردهای یکجانبه آمریکا، موجب فروپاشی برخی از ساختارهای چندجانبه و زمینه‌ساز تغییر نگرش در میان شرکای فراآتلانتیکی شده است.

این تغییرات منجر به افزایش رقابت‌های ژئوپولیتیکی و اقتصادی میان آمریکا، اروپا، چین و روسیه شده و به نوعی ساختار نظام جهانی را تحت تأثیر قرار داده است و خواهد داد.

از‌سوی‌دیگر، واکنش‌های کشورهای اروپایی در قالب تقویت هماهنگی‌های چندجانبه و افزایش تعهدات امنیتی در ناتو در جریان جنگ اوکراین نشان‌دهنده تلاش برای حفظ نظم موجود و ایجاد نظامی متعادل در سطح جهانی است.

در حوزه آینده نظام بین‌المللی، فرانسه با تأکید بر ارزش‌های چندجانبه و نظام بین‌المللی مبتنی بر قانون، به دنبال بازیابی نظم و ثبات در عرصه بین‌المللی است.

بریتانیا در کنار حفظ ارتباطات تاریخی با آمریکا، درصدد تقویت مشارکت‌های منطقه‌ای و ایجاد ائتلاف‌های جدید از طریق نهادهایی مانند ناتو و اتحادیه اروپا است.

آلمان نیز با نقش کلیدی خود در اقتصاد و سیاست اروپا، تأکید دارد که آینده نظام جهانی نباید بر اساس سیاست‌های انفرادی و یک‌جانبه شکل بگیرد و باید بر اصول همبستگی و دیپلماتیک مبتنی باشد.

با ورود ترامپ به دوره دوم ریاست‌جمهوری، تنش‌های استراتژیک و واگرایی در سیاست‌های بین‌المللی میان آمریکا و اروپا بار دیگر به‌شدت آشکار شده‌اند.

ترامپ در دوره دوم مایل است با ایجاد تغییرات اساسی در ساختار نظام بین‌المللی، موقعیت آمریکا را به‌عنوان قدرت رو به افول تغییر دهد، همین دیدگاه بر نگرش‌های ژئوپولیتیکی کشورهای اروپایی تأثیرگذار است.

اروپا که تصور می‌کرد آمریکای رو به افول همکاری با متحدان و تبعیت از اصول و نزاکت بین‌المللی را ترجیح می‌دهد، درمقابل انزواگرایی ترامپ در دور نخست ریاست‌جمهوری او تلاش برای تنبه و تغییر ترامپ داشت، اما حالا به‌نظر می‌رسد با پذیرش واقعیت استراتژیک آمریکا، مایل به تغییر روابط و چارچوب‌بندی مجدد ارتباط با آمریکا است.

این رویکرد موجب تفکر دوباره اروپا در مورد وضعیت ژپوپلیتیکی جهانی و خلأ ژئواستراتژیک اروپایی می‌شود.

درعین‌حال، با وقفة ایجاد شده در دوران ریاست‌جمهوری بایدن و امیدهای واهی برای اتحاد مجدد فراآتلانتیکی، می‌بینیم هنوز هیچ اقدامی برای تغییر جدی روابط فراآتلانتیکی انجام نشده است.

بهترین گزینه برای اروپا همچنان در دور دوم ترامپ، افزایش استقلال استراتژیک و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای است.

این روند در‌عین‌حال فرصتی را برای بازیگران جدید از جمله روسیه و چین به‌وجود می‌آورد تا جایگاه خود را در نظام بین‌المللی تثبیت و نقش خود را تقویت کنند.

چنین تحولی زمینه‌ساز بازنگری کلی در نظام بین‌المللی و چگونگی تأمین امنیت و ثبات جهانی خواهد بود که نهایتاً آینده نظام جهانی را در برخی جهات از جمله هژمونی آمریکا تغییر خواهد داد.

در دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، کشورهای اروپایی باید با استفاده از تجربیات گذشته و به‌کارگیری تحلیل‌های ژئوپولیتیکی، تقویت همکاری‌های منطقه‌ای، بهبود ساختارهای دفاعی مانند ناتو و دفاع مستقل اروپا، افزایش مشارکت در تصمیم‌گیری‌های چندجانبه‌ و یافتن اهرم‌های فشار علیه آمریکا، به افزایش استقلال استراتژیک و ایجاد انسجام در سیاست‌های بین‌المللی بپردازند.

به‌رغم تهدیدات ترامپ، تلاش‌های هماهنگ برای حفظ نظم بین‌المللی رو به افزایش است و بسیاری معتقدند که در پایان دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، ممکن است یک نظام چندقطبی با مشارکت فعال‌تر کشورهای اروپایی پدید آید.

این روند همچنین در پی افزایش تحریم‌های اقتصادی، تغییر در سیاست‌های تجاری و رشد چالش‌های امنیتی منطقه‌ای، مستلزم بازنگری و بازتعریف نقش‌های کلیدی در نظام بین‌المللی است.

توصیه‌هایی برای ایران

▫️سیاست خارجی ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران که شامل خروج از توافق هسته‌ای و تحریم‌های شدید اقتصادی می‌شود، زمینه‌های اختلاف عمیقی را در بین قدرت‌های اروپایی ایجاد کرد.

فرانسه و بریتانیا از جمله کشورهایی هستند که مایل به حفظ توافق هسته‌ای با ایران بوده‌اند و از تشدید تنش‌ها در خاورمیانه جلوگیری می‌کنند.

آلمان نیز به‌عنوان یک کشور دارای منافع اقتصادی گسترده در منطقه، بر اهمیت گفتگو و همکاری‌های چندجانبه جهت حل مسائل مربوط به برنامه هسته‌ای ایران تأکید دارد.

به باور آلمانی‌ها، رویکرد ترامپ که بر مبنای سیاست‌های یک‌جانبه و تحریم‌های گسترده استوار است، موجبات ایجاد بی‌ثباتی بیشتری در منطقه خاورمیانه و افزایش تنش‌های امنیتی را فراهم آورده است.

برای مقابله با این وضعیت، کشورهای اروپایی سعی در ایجاد یک چارچوب دیپلماتیک جدید دارند که بتوانند طبق آن از طریق مذاکره و تعاملات چندجانبه، تنش‌ها را کاهش دهند.

علاوه‌بر‌این، حفظ همکاری‌های اقتصادی و تجاری با ایران از دیدگاه منافع بلندمدت اروپایی امتیازی مهم محسوب می‌شود و آن‌ها تلاش دارند با گفتگو بر سر رفع تحریم‌ها و ایجاد اعتماد متقابل، راه‌حل‌های پایدار ارائه دهند.

تحولات اخیر در خاورمیانه، زمینه‌های جدیدی از اختلافات و تنش‌های منطقه‌ای را ایجاد کرده است.

جنگ فلسطین، رفتن اسد در پس‌زمینه مشکلاتی مثل تحریم ایران و قدرت گرفتن طالبان، ژپوپلیتیک جدیدی از بحران را رقم زد.

فرانسه به‌عنوان یک بازیگر مهم منطقه‌ای اروپا، تلاش دارد تا از طریق مذاکرات چندجانبه و مشارکت در ساختارهای امنیتی، از تشدید بحران‌های منطقه‌ای خاورمیانه‌ای جلوگیری و نقش میانجیگری در مسئله ایران ایفا کند.

بریتانیا با حفظ روابط دیرینه خود با کشورهای حاشیه خلیج فارس و همچنین همکاری در حوزه‌های دفاعی و انرژی، درصدد آن است که از طریق راهبردهای دیپلماتیک، به بهبود روابط خاورمیانه کمک کند.

آلمان نیز با‌توجه‌به اهمیت روابط اقتصادی با کشورهای خاورمیانه، به‌ویژه ایران، رویکردی ترکیبی از مذاکره و فشار اقتصادی اتخاذ نموده است تا از فروپاشی نظم منطقه‌ای جلوگیری کند.

همزمان، تلاش‌های مشترک میان کشورهای اروپایی در قالب گفت‌وگوهای چندجانبه و ایجاد سازوکارهای هماهنگ، به‌عنوان یک پاسخ استراتژیک به تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی آمریکا تلقی شده است.

در مجموع، چشم‌انداز وضعیت رویدادهای بین‌المللی در دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، پر از عدم قطعیت‌ها، چالش‌های اقتصادی، تحریم‌های فزاینده و تغییرات ژئوپولیتیکی است.

نگرش‌های متفاوت کشورهای اروپایی در مواجهه با سیاست‌های ترامپ، از جمله تمایل به حفظ نظام چندجانبه و افزایش تعهدات دفاعی در ناتو، نشان‌دهنده تلاشی جدی برای حفظ ثبات منطقه‌ای و جهانی است.

ایران با به‌کارگیری این تحلیل‌ها و درک کامل از نگرش‌های فرانسه، بریتانیا و آلمان، می‌تواند به عنوان یک بازیگر هوشمند در سیاست خارجی منطقه‌ای ظاهر شود.

در زیر برخی توصیه‌ها به ایران معرفی شده است:

یکی از ارکان کلیدی پیشنهاد شده برای ایران، افزایش تعاملات دیپلماتیک و اقتصادی در منطقه غرب آسیا، شرق آسیا و اتحادیه اروپا و کشورهای عضو ناتو به‌منظور بهره‌برداری از فرصت‌های ناشی از واگرایی‌های نظارتی در سیاست آمریکا است.

همچنین ایجاد کانال‌های گفتگوی چندجانبه و تلاش برای همگام‌سازی منافع اقتصادی و دفاعی با شرکای اروپایی، از جمله اقدامات مؤثر برای تضمین امنیت منطقه‌ای و جهانی محسوب می‌شود.

ایران باید تغییرات جهانی و تحول در نظام چندقطبی را به‌عنوان فرصتی برای تقویت قدرت خود در برابر فشارهای خارجی تلقی کند و در عرصه‌های فناوری و صنایع کلیدی سرمایه‌گذاری‌های استراتژیک انجام دهد.

ایران با اتخاذ رویکردی پایدار و مبتنی بر اصول چندجانبه‌گرایی، می‌تواند از بحران‌های ناشی از سیاست‌های یکجانبه‌گرا و ملی‌گرایانه آمریکا دور بماند و در بازتعریف نظام بین‌المللی نقش مؤثری ایفا کند.

راهکارهایی همچون تقویت ظرفیت‌های داخلی، افزایش همکاری‌های منطقه‌ای و استفاده از دیپلماسی عمومی به‌عنوان ابزارهای کلیدی مؤثر در شناسایی فرصت‌های موجود، برای ایران توصیه می‌شود.

این توصیه‌ها نه‌فقط به تصمیم‌گیرندگان ایران کمک خواهد کرد تا به درک عمیق‌تری از دیدگاه‌های اروپایی برسند، بلکه امکان بهره‌برداری از تغییرات در نظام بین‌المللی را در جهت تقویت جایگاه ایران فراهم خواهد آورد.

این گزارش بر پایه بررسی‌های تحریریه اطلاع باما و مرور داده‌های منتشرشده در رسانه‌های کشور تنظیم شده است.

برچسب ها :ایران ، ترامپ

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.